متن سخنرانی وصیت نامه امام علی ع به فرزندش امام مجتبی ع

folder_openبیانات
commentبدون دیدگاه

بسم الله الرحمن الرحیم

از وصایای امام علیه السلام به امام حسن مجتبی ع

 این نامه را امام ازسرزمین” حاضرین”(از روستاهای بین شام وعراق) هنگام بازگشت از صفین به او نوشته است.

انسان وحوادث روزگار

 [این نامه ای است ] از پدری فانی، معترف به سخت گیری زمان که آفتاب عمرش رو به غروب است و خواه ناخواه تسلیم گذشت دنیاست.  هم او که در منزلگاه پیشینیان سکنی گرفته و فردا از آن کوچ خواهد کرد . به فرزندی آرزومند ،آرزومند چیزی که هرگز به دست نمی آید و در راهی گام می نهد که دیگران در آن گام نهادند و هلاک شدند، به کسی که هدف بیماری ها است ،گروگان روزگار در تیر رس مصائب ، بنده دنیا، بازرگان غرور، بدهکار و اسیر مرگ ، هم پیمان اندوهها، قرین غمها، آماج آفات و بلاها، مغلوب شهوات و جانشین مردگان . اما بعد، آگاهی من از پشت کردن دنیا و چیرگی روزگار و رویآوردن آخرت به سویم مرا از یاد غیر خودم بازداشته  و تمام کوششم را به سوی آخرت جلب کرده است و از آنجا که به خویشتن مشغولم از غیر خودم روی برتافته ام .این وضع هوا و هوسم را کنار زده  و نظر خالص و نهائی را برایمن آشکار ساخته، لذا مرا به مرحله ای رسانده که سراسر جدی است و شوخی در آن راه ندارد و به راستی و صداقتی کشانده که در آن دروغ نیست . و چون تو را جزئی از خود بلکه همه خودم یافتم  آن چنانکه اگر ناراحتی بتو رسد به من رسیده و اگر مرگ دامنت را بگیرد گویا دامن مرا گرفته به این جهت کار تو را  کار خود یافتم 000  لذا این نامه را برای تو نوشتم تا تکیه گاه تو باشد خواه من زنده باشم یا نباشم .

مراحل خودسازی

 پسرم! تو را به تقوا و التزام به فرمان خدا، آبادکردن قلب و روح با ذکر او و چنگ زدن به ریسمان الهی توصیه می کنم  و چه وسیله ای می تواند مطمئن تر از رابطه ایکه بین تو و خدا است اگر به آن چنگ زنی باشد ؟ قلبت را با موعظه و اندرز زنده کن [ و هوای نفست را ] با زهد و بی اعتنائی بمیران دل را با یقین نیرومند ساز و با حکمت و دانش نورانی نما  و با یاد مرگ رام کن و آن را به اقرار به فناء دنیا وادار و با نشان دادن فجایع دنیا او را بصیر گردان  و از حملات روزگار و زشتیهای گردش شب و روز برحذرش دار، اخبار گذشتگان را بر او عرضه نما و آنچه را که به پیشینیان رسیده است یادآوریش کن، در دیار و آثار مخروبه آنها گردش نما و درست بنگر آنها چه کرده اند، ببین از کجا منتقل شده اند  و در کجا فرود آمده اند، خواهی دید از میان دوستان منتقل شده  و به دیار غربت بار انداخته اند، گویا طولی نکشد که تو هم یکی از آنها خواهی بود . [ بنابراین ] منزلگاه آینده خود را اصلاح کن، آخرتت را به دنیایت مفروش و در موردآنچه نمی دانی سخن مگو،  در آنچه موظف نیستی کسی را مخاطب نساز و در راهی که ترس گمراهی در آن داری قدم مگذار،چه اینکه خودداری به هنگام بیم از گمراهی، بهتر از آن است که انسان خود را در مسیرهای خطرناک بیفکند .

اخلاق اجتماعی

امر به معروف کن تا خود اهل معروف باشی با دست و زبانت منکرات را انکار نما و از کسی که عمل بد انجام می دهد به سختی دوریگزین  و در راه خدا تا سرحد توان تلاش کن و هرگز سرزنش سرزنشگران تو را از تلاش در راه خدا باز ندارد . در دریای شدائد و مشکلات در راه حق هر جا که باشد فرو رو، در دین تفقه کن،  خویشتن را بر استقامت در برابر مشکلات عادت ده که شکیبائی در راه حق از اخلاق نیک به شمار می رود،  در تمام کارها خویشتن را بخدا بسپار که خود را به پناهگاهی مطمئن و نیرومند سپرده ای. بهنگام دعا با اخلاص، پروردگارت را بخوان که بخشش و حرمان بدست او است  و همواره از خدا بخواه که آنچه خیرونیک است برایت پیش آورد. در وصیتم دقت کن و آن را سرسری مگیر، چه اینکه بهترین گفته آنست که سودمند باشد . آگاه باش دانشی که نفع نبخشد در آن خیری نیست و دانشی که سزاوار فراگرفتن نیست سود نمی بخشد .

شتاب در تربیت فرزند

 پسرم! هنگامی که یافتم به سن پیری رسیده ام و دیدم قوایم بسستی می گراید  به این وصیت مبادرت ورزیدم . و فرازهائی از آن را به تو گفتم مبادا اجلم فرا رسد در حالی که آنچه را در درون داشته ام بیان نکرده باشم  و پیش از آنکه در رأیم نقصانی ایجاد شود همچنانکه در جسمم بوجود آمده، یا پیش از آنکه هوا و هوس و فتنه های دنیا بر تو هجوم آورد و همچون مرکبی سرکش گردی این سخنان را با تو بگویم،  چرا که قلب جوان همچون زمین خالی است هر بذری در آن پاشیده شود می پذیرد،  بنابراین من در تعلیم و ادب تو پیش از آنکه قلبت سخت شود و عقل و فکرت به امور دیگر مشغول گردد مبادرت ورزیدم  تا با تصمیم جدی به استقبال اموری بشتابی که اندیشمندان و اهل تجربه زحمت آزمون آنرا کشیده اند  و تو را از تلاش بیشتر بی نیاز ساخته اند بنابر این آنچه از تجربیات آنها نصیب ما شده نصیب تو هم خواهد بود، بلکه شاید پاره ای از آنچه بر ما مخفی مانده [ گذشت زمان ] بر تو روشن گردد .

پسرم! درست است که من به اندازه همه کسانی که پیش از من می زیسته اند عمر نکرده ام اما در کردار آنها نظر افکندم . و در اخبارشان تفکر نمودم و در آثار آنها به سیر و سیاحت پرداختم تا بدانجا که همانند یکی از آنها شدم بلکه گویا در اثر آنچه از تاریخ آنان به من رسیده با همه آنها از اول تا آخر بوده ام . من قسمت زلال و مصفای زندگی آنان را از بخش کدر و تاریک بازشناختم و سود و زیانش را دانستم،  از میان تمام آنها قسمتهای مهم و برگزیده را برایت خلاصه کردم و از بین همه آنها زیبایش را برایت انتخاب نمودم  و مجهولات آنرا از تو دور داشتم . لذا همانگونه که یک پدر مهربان بهترین نیکی ها را برای فرزندش می خواهد من نیز صلاح دیدم که ترا بدین صورت تربیت کنم . و همت خود را بر آن گماشتم زیرا عمر تو رو به پیش است و روزگارت رو به جلو، دارای نیتی سالم و روحی با صفاهستی .

روش تربیت فرزند

 [ چنین دیدم ] که در آغاز، کتاب خدا را همراه تفسیرش  و قوانین اسلام و احکامش و حلال و حرام آنرا به تو تعلیم دهم . و این همه توجه را به تو کردم،  آنگاه از این ترسیدم که آنچه بر مردم در اثر پیروی هوا و هوس و عقاید باطل مشتبه شده و در آن اختلاف نموده اند بر تو نیز مشتبه گردد، به همین دلیل روشن ساختن این قسمت هر چند چندان خوشایند تو نباشد پیش من محبوبتر از آن است که تو را تسلیم امری سازم که از هلاکتت ایمن نباشم  و امیدوارم خداوند تو را در طریق رشد و صلاحت توفیق دهد و به مقصودت رهبری کند. اینک این وصیتم را برای تو می فرستم : پسرم بدان محبوب ترین چیزی که از میان گفته هایم در این وصیت نامه به آن تمسک می جوئی تقوا و پرهیزکاری است.  اکتفا به آنچه خداوند بر تو فرض و واجب شمرده است و نیز حرکت در راهی است که پدرانت در گذشته از آن راه رفته اند  و صالحان خاندانت آن طریق را پیموده اند زیرا همانگونه که تو درباره خویش نظر می کنی آنها نیز نظر افکندند  و همانگونه که تو برای صلاح خویش می اندیشی آنها نیز می اندیشیدند 000 آنها پس از فکر و دقت به اینجا رسیدند که آنچه را به خوبی شناخته اند بگیرند  و آنچه را که مکلف نیستند رها سازند و اگر روحت از قبول این ابا دارد که تا همانند آنها آگاهی نیابی اقدام نکنی  می بایست از راه صحیح این راه را بپوئی نه اینکه خود را به شبهات  بیفکنی و یا به دشمنی ها تمسک جوئی.  اما پیش از آنکه در طریق آگاهی در این باره گام نهی از خداوندت استعانت بجوی و در توفیقت در این راه رغبت و میل نشان ده و هر گونه عاملی را که موجب خلل در افکارت می شود یا تو را در شبهه می افکند یا تو را تسلیم گمراهی می سازد رها ساز، پس آنگاه که یقین کردی قلبت صفا یافته و در برابر حق خاضع شده و نظرت تکامل یافته  و اراده ات تمرکز یافته، در آنچه برایت تفسیر می کنم نظر افکن و اگر آنچه را در این زمینه دوست می داری برایت فراهم نشد  و فراغت خاطر حاصل نکردی بدانکه در طریقی که ایمن از سقوط نیستی گام برمی داری و در دل تاریکیها قدم می زنی، چرا که آن کسی که در اشتباه یا در حال تحیر و تردید است طالب دین نیست و در چنین موقعی امساک و خودداری از چنین راههائی بهتر است .

ضرورت توجه به معنویات

 پسرم! در فهم وصیتم دقت نما بدان مالک مرگ، همو مالک حیات است  و آفریننده، همان کسی است که می میراند و فانی کننده همو است که جهان هستی را از نو نظام می بخشد . همان کسی که بیماری می دهد شفا نیز عطا می کند . و بدانکه دنیا پا برجا نمی ماند مگر به همان گونه که خداوند آنرا قرار داده است  گاه نعمت و گاه ابتلاء و پاداش در رستاخیز یا آنچه که او بخواهد و تو نمی دانی.  اگر درباره جهان و حوادثش مشکل و بغرنجی برای تو پیش آمد آن را بر نادانی خود حمل کن  زیرا تو در نخست جاهل و نادان آفریده شدیو سپس عالم و آگاه گردیدی و چه بسیار است آنچه را که نمیدانی و فکرت در آن سرگردان و چشمت در آن گمراه می گردد اما پس از مدتی آن را می بینی 000 بنابراین به آن کس که تو را آفریده و روزیت داده و آنچه لازمه خلقتت بوده به تو بخشیده پناه ببر و پرستش تو ویژه او و میل و رغبتت به سوی اوباشد و تنها از او بترس . پسرم بدان هیچکس از خدا همچون پیامبر اسلام خبر نیاورده است . بنابراین رهبری او را بپذیر و در طریق       

نجات و رستگاری او را قائد خویش انتخاب کن، من از هیچ اندرزی درباره ات کوتاهی نکرده ام و تو هر قدر هم کوشش کنی و صلاح خویش را در نظر بگیری مصالح خود را آن اندازه که من درباره تو تشخیص داده ام تشخیص نخواهی داد.

پسرم بدان اگر پروردگارت شریکی داشت رسولان او نیز بسوی تو می آمدند، آثار ملک و قدرتش را می دیدی و افعال و صفاتش را می شناختی. اما او خداوندی است یکتا، همانگونه که خویش را توصیف کرده است . هیچکس در ملک و مملکتش قادر به ضدیت با اونیست. او سرسلسله هستی است بدون اینکه آغازی داشته باشد و آخرین آنها است بدون اینکه پایانی برایش تصور شود.  بزرگ مرتبه تر از آن است که ربوبیتش در احاطه فکر قرار گیرد . حال که این حقیقت را شناختی در عمل بکوش آنچنان که سزاوار مانند توئی در کوچکی قدر منزلت  و کمی قدرت و فزونی عجز و نیاز شدید به پروردگار است . در راه طاعتش کوشش نما،  از عقوبتش ترسان باش و از خشمش بیمناک، چرا که او تو را جز به نیکی امر نکرده و جز از قبیح و زشتی باز نداشته است .

ضرورت آخرت گرائی

 فرزندم! من تو را از دنیا و حالات آن و زوال و دگرگونیش آگاه ساختم و از آخرت و آنچه برای اهلش در آن مهیا شده مطلع گردانیدم و درباره هر دو برایت مثلها زدم تا به وسیله آنها عبرت گیری و در راه صحیح آن گام نهی. کسانی که دنیا را خوب آزموده اند  همانند مسافرانی هستند که در سرمنزلی بی آب و آبادی و پر مشقت که قابل ماندن نیست قرار گرفته و قصد کوچ بسوی منزلی پر نعمت و به ناحیه ایکه در آن آسایش و راحتی است نموده اند  [ اینها برای رسیدن به آن منزل ] مشقتهای راه را متحمل شده اند، فراق دوستان را پذیرفته، سختی مسافرت و غذاهای ناگوار را با جان و دل قبول نموده اند تا بخانه وسیع خویش و سرمنزل قرار و آرامش خود گام نهند . از هیچکدام از این ناراحتیها و مشکلات در این راه احساس درد و رنجی نمی کنند، هزینه های مصرف شده را غرامت نمی انگارند و هیچ چیز برایشان محبوبتر از آن نیست که آنان را به منزلشان نزدیک و به محل آرامششان برساند . اما کسانی که به دنیا مغرور شده اند همانند مسافرانی هستند که در منزلی پر نعمت قرار داشته سپس به آنها اعلام می شود که باید بسوی منزلی خشک و خالی از نعمت حرکت کنند. نزد آنان هیچ چیز ناخوش آیندتر و ناراحت کننده تر از مفارقت چنآنه در آن بوده اند و حرکت به سوی ناراحتیهائی که باید تحمل کنند و در آن قرار گیرند نیست .

معیارهای روابط اجتماعی

 پسرم! خویشتن را معیار و مقیاس قضاوت بین خود و دیگران بگیر. پس آنچه را که برایخود دوست می داری برای دیگران دوست دار و آنچه را که برای خود نمی پسندیبر دیگران نیز مپسند. ستم مکن، همانگونه که دوست نداری به تو ستم شود . نیکی کن همانطور که دوست داری نسبت به تو نیکی کنند. برای خویشتن چیزی را زشت بدان که همان را برای دیگری قبیح می شماری. به همان چیز برای مردم راضی باش که برای خود می پسندی . آنچه نمی دانی مگو اگر چه آنچه می دانی بسیار اندک است و آنچه را که دوست نداری به تو بگویند به دیگران نیز مگو . بدان که عجب و غرور ضد صواب و راستی و آفت عقل است . نهایت کوشش و تلاش را در زندگی داشته باش [ و از آنچه به دست آورده ای انفاق کن ] و برای دیگران اندوخته مکن  و آن گاه که در راه راست هدایت یافتی در برابر پروردگارت سخت خاضع و خاشع باش .

تلاش در جمع آوری زاد وتوشه

بدان راهی بس طولانی و پر مشقت در پیش داری  و نیز بدان در این راه از کوشش صحیح، تلاش فراوان و اندازه گیری توشه و راحله به مقدار کافی بی نیاز نخواهی بود  و با توجه به اینکه باید در این راه سبکبار باشی بیش از تاب و تحمل خود بار بر دوش مگیر که سنگینی آن برای تو  وبال خواهد بود . و هر گاه نیازمندی را یافتی که می تواند زاد و توشه تو را تا رستاخیز بر دوش گیرد و فردا که به آن نیازمند شوی به تو پس دهد آنرا غنیمت بشمار و این زاد را بر دوش او بگذار و اگر قدرت بر جمع آوری چنین زاد و توشه ای را داری هر چه بیشتر فراهم ساز و همراه او بفرست چرا که ممکن است روزی در جستجوی چنین شخصی برآئی ولی پیدایش نکنی.  هنگامی که بی نیاز هستی اگر کسی قرض بخواهد غنیمت بشمار تا در روز سختی و تنگدستی ات ادا نماید  بدان که پیش روی تو گردنه هائی صعب العبور وجود دارد [ که برای عبور از آنها ] سبکباران حالشان به مراتب بهتر از سنگین باران است . و کندروان حالشان بسیار بدتر از سرعت کنندگان. بدان

که نزول تو سرانجام یا در بهشت است یا در دوزخ، بنابراین برای خویش پیش از رسیدنت به آن جهان وسائلی مهیا ساز و منزل را پیش از آمدنت آماده نما . زیرا پس از مرگ، عذر پذیرفته نمی شود و راه بازگشتی به دنیا وجود ندارد.

نشانه های رحمت الهی

 بدان همان کسی که گنجهای آسمانها و زمین را در اختیار دارد به تو اجازه دعا و درخواست را داده است  و اجابت آن را نیز تضمین نموده به تو امر کرده که از او بخواهی تا به تو عطا کند و از او درخواست رحمت نمائی تا رحمتش را بر تو فروفرستد . خداوند بین تو و خودش را کسی قرار نداده که حجاب و فاصله باشد و تو را مجبور نساخته که به شفیع و واسطه ای پناه ببری، و مانعت نشده که اگر کار خلافی نمودی توبه کنی.در کیفر تو تعجیل ننموده  و در انابه و بازگشت بر تو عیب نگرفته است . در آنجا که فضاحت و رسوائی سزاوار تو است تو را رسوا نساخته  و برای بازگشت و قبول توبه شرائط سنگینی قائل نشده است. در جریمه با تو به مناقشه نپرداخته و تو را از رحمتش مایوس نساخته است، بلکه بازگشت تو را از گناه، حسنه و نیکی قرار داده،  گناه و بدیت را یک، و نیکیت را ده به حساب آورده است و در توبه و بازگشت و عذرخواهی را به رویت گشوده است. پس آنگاه که ندایش کنی بشنود و آن زمان که با او نجوا نمائی سخنت را می داند . پس حاجتت را به سوی او میبری وآن چنانکه هستی در پیشگاه او خود را نشان می دهی.  هرگاه بخواهی با او درد دل می کنی و ناراحتی و مشکلاتت را در برابر او قرار می دهی.

شرائط اجابت دعاء

 از او در کارهایت استعانت می جوئی  و از خزائن رحمتش چیزهائی را می خواهی که جز او کسی قادر به اعطاء آن نیست مانند: عمر بیشتر، تندرستی بدن و وسعت روزی. بار دیگر تاکید می کنم که خداوند کلیدهای خزائنش را در دست تو قرار داده زیرا به تو اجازه داده که از او درخواست کنی ،بنابراین هرگاه خواستی می توانی به وسیله دعا درهای نعمت خدا را بگشائی و باران رحمت خدا را فرود آوری.  اما هرگز نباید از تاخیر در اجابت دعا مایوس گردی زیرا بخشش به اندازه نیت است.  گاه می شود که اجابت به تاخیر می افتد تا اجر و پاداش و عطای درخواست کننده بیشتر گردد  و گاه می شود که درخواست می کنی اما اجابت نمی گردد در حالیکه بهتر از آن بزودی و یا در موعد مقرری به تو عنایت خواهد شد  و یا اینکه به خاطر چیزبهتری این خواسته ات برآورده نمی شود  زیرا چه بسا چیزیرا می خواهی که اگر به تو داده شود موجب هلاکت دین تو می شود . روی این اصل باید خواسته تو همیشه چیزی باشد که جمال و زیبائیش برایت باقی و وبال و بدیش از تو رخت بربندد .مال برای تو باقی نمی ماند و تو نیز برای آن باقی نخواهی ماند .

ضرورت یاد مرگ

 پسرم! بدان تو برای آخرت آفریده شده ای نه برای دنیا، برای فنا نه بقای در این جهان ، برای مرگ نه برای زندگی[ و بدان ] که تو در منزلی قرار داری که هر آن ممکن است از آن کوچ کنی در منزلی که باید زاد و توشه از آن برگیری. تو در طریق آخرتی ،تو شکار مرگی، همان مرگی که هرگز فرارکننده از آن نجات نمی یابد، و از دست جوینده اش بیرون نمی رود و سرانجام او را می گیرد . بنابراین از مرگ بر حذر باش. نکند زمانی تو را به چنگ آورد که در حال بدیباشی و تو پیشتر با خود می گفتی که از این حال توبه خواهی کرد اما او میان تو و توبه ات حائل می گردد و این جا است که تو خویشتن را به هلاکت انداخته ای. 

 پسرم! بسیار به یاد مرگ باش و به یاد آنچه به سوی آن می روی و پس از مرگ در آن قرار میگیری تا اینکه هنگامی که مرگ به نزد تو آید تو خود را از هر جهت مهیا کرده باشی. نیروی خویش را تقویت و دامن همت بر کمر زده و آماده باش. نکند ناگهان بر تو وارد شود و مغلوبت سازد [ پسرم ] از این سخت برحذر باش که علاقه شدید مردم به دنیا و حمله حریصانه شان به آن، تو را مغرور سازد چرا که خداوند تو را از وضع دنیا آگاه کرده و دنیا نیز خود از فنا و زوالش تو را خبر داده و بدیهای خود را آشکارا بتو نشان داده است .

شناخت دنیا پرستان

 [ بدان ] دنیاپرستان هم چون سگانی هستند که بی صبرانه همواره صدا می کنند و درندگانی که در پی دریدن یکدیگرند. زورمندان ضعیفان را می خورند و بزرگترها کوچکترها را . یا همچون چهار پایانی که گروهی از آنان پاهایشان بسته و گروهی دیگر رها شده اند، راههای صحیح را گم کرده  و براههای نامعلوم گام گذارده و در وادی پر ازآفات رها شده اند، در سرزمینی شنزار که حرکت در آن به کندی امکان پذیر است . نه چوپانی دارند که آنها را جمع کند و نه کسیکه آنها را به منزل برساند . دنیا آنان را در طریق کوری به راه انداخته و چشمهاشان را از دیدن نشانه های هدایت بربسته، در حیرت و سرگردانی دنیا مانده  و در نعمتهای آن غرق گردیده اند و آنها را مالک و پروردگار خویشتن برگزیده اند . دنیا آنها را و آنها دنیا را به بازیگرفته و ماورای آنرا فراموش کرده اند . در تلاش برای دنیا اندازه نگهدار . اندکی مهلت ده که به زودی تاریکی برطرف می شود [ و حقیقت آشکار می گردد ] گویا مسافران به سرمنزل مقصود رسیده اند . آن کس که سریع براند به [ قافله ] ملحق خواهد شد .

 پسرم! بدان آن کس که مرکبش شب و روز است دائما در حرکت است هر چند خود را ساکن می پندارد . و همواره قطع مسافت می کند گر چه ظاهرا متوقف است .

ضرورت واقع نگری در زندگی                                                                                                                                   

بدان بطور مسلم هرگز به همه آرزوهایت نخواهی رسید و از اجلت تجاوز نخواهی کرد [ بیش از آنچه مقررشده عمر نخواهی نمود ] و تو در راه همان کسانی هستی که پیش از تو می زیسته اند بنابراین در طریق به دست آوردن دنیا ملایم باش ، و در کسب و کار میانه رویرا پیشه کن [ نه حرص داشته باش و نه طمع ] زیرا بسیار شده که تلاش بیحد در راه دنیا منجر به نابودی اموال گردیده است . چرا که نه هر تلاشگری به روزی رسیده و نه مدارا کننده محروم می شود . بزرگوارتر از آن باش که به پستی تن در دهی هر چند تو را به مقصودت برساند  زیرا تو نمی توانی در برابر آنچه از آبرو و شخصیتت در این راه از دست می دهی بهائی به دست آوری . بنده دیگری مباش چرا که خداوند تو را آزاد آفریده است. آن نیکی که جز با شر و بدیبه دست نیاید نیکی نیست و نه آن آسایش و راحتی که با مشقت زیاد . نکند مرکبهای طمع با سرعت حرکت کنند و تو را به مهلکه بیندازند . اگر توانستی که بین تو و خداوند صاحب نعمت واسطه ای نباشد انجام ده ، زیرا تو قسمت خود را دریافت خواهی کرد و سهمت را خواهی گرفت و مقدار کمی که از ناحیه خدا برسد محترمانه تر است از مقدار زیادی که از ناحیه یکی از مخلوقاتش باشد هر چند همه نعمتها از ناحیه او است . تدارک و جبران آنچه براثر سکوتت از دست داده ای آسانتر است از جبران آنچه در اثر سخنت از دست رفته  چرا که نگهداری آنچه در ظرف هست با محکم بستن دهانه آن امکان پذیر است ، و نگهداری آنچه در دست داری نزد من محبوبتر است از درخواست چیزی که در دست دیگری است . تلخی یاس و ناداری بهتر است از درخواست از مردم . ثروت کم همراه با عفت و پاکی و درستکاری بهتر است از ثروت فراوان توام با فجور و گناه . انسان اسرار خویش را بهتر از هر کس دیگر نگهداری می کند . بسیارند کسانی که بر زیان خود تلاش می کنند . کسی که پرحرفی کند حرفهایبی معنی زیاد خواهد زد . هر کس اندیشه کند ،بینائی خواهد یافت . به نیکوکاران نزدیک شو که از آنان خواهی شد . از اهل شر و بدی دور شو تا از آنها برکنار باشی.  غذای حرام بدترین غذاها است. ستم بر ناتوان بدترین ستم است . آن گاه که رفق و مدارا کردن شدت به حساب آید، شدت ، رفق و مدارائی خواهد بود . گاه می شود که دارو مایه بیماری و بیماری داروی نجات بخش است . چه بسا آن کس که اهل اندرز نیست اندرز داده و آن کس که از او درخواست نصیحت شده خدعه به کار برده است. از تکیه کردن بر آرزوها بر حذر باش که سرمایه احمقان است . عقل، نگهداری تجربه ها است . بهترین تجربه هایت آن است که به تو پند دهد . پیش از آنکه فرصت از دست برود و مایه اندوهت گردد آنرا غنیمت بشمار . چنان نیست که هر کس در جستجو باشد به خواسته اش برسد و هر غائب و پنهانی بازگردد. از موارد فساد از بین بردن زاد و توشه و تباه ساختن معاد است. هر کاری سرانجامی دارد. به زودی آنچه برایت مقدر شده بتو خواهد رسید . هر بازرگانی همواره خود را در مخاطره می اندازد [ تا نتیجه گیرد ] . بسیار شده که سرمایه کم، رشدش از سرمایه زیاد بیشتر بوده است. نه در کمک کار پست خیری وجود دارد  و نه در دوست متهم. آنگاه که روزگار در اختیار تو است بهره خود را بگیر . هیچگاه نعمتی را به خاطر اینکه بیشتر به دست آوری به خطر مینداز . از سوارشدن بر مرکب سرکش لجاجت برحذر باش .

حقوق دوستان

در برابر برادرت این مطالب را برخود تحمل کن :به هنگام قطع رابطه از ناحیه او، تو پیوند نما وهنگام قهر و دوریش لطف و مهربانی ، و در برابر بخلش بذل و بخشش  و در زمان دوریش نزدیکی  و به هنگام سختگیریش نرمش و به هنگام جرمش قبول عذر، آنچنانکه گویا تو بنده او هستی و او صاحب نعمت تو است . [ اما ] برحذر باش از اینکه آنچه گفته شد در غیر محلش قرار دهی یا درباره کسی که اهلیت ندارد به انجام رسانی.  هرگز دشمن دوست خود را به دوستی مگیر که با اینکار با دوستت به دشمنی برخاسته ای. نصیحت خالصانه خود را برای برادرت مهیا ساز، خواه نیک باشد یا بد. خشم را فرو خور که من جرعه ای شیرین تر و خوش سرانجام تر و لذت بخش تر از آن ندیدم . با کسیکه با تو به خشونت رفتار کند نرمی پیش گیر که به زودی او در برابر تو نرم خواهد شد . با دشمن خود با فضل و کرم رفتار کن که در میان یکی از دو پیروزی شیرین ترین را برگزیده ای.  اگر خواستی پیوند برادری و رفاقت را ببری جای دستی برایش باقی بگذار که اگر روزی خواست بازگردد و بار دیگر با تو دوست شود بتواند . کسی که به تو گمان نیکی برد با [ عملت ] گمانش را تصدیق کن هیچگاه به اعتماد رفاقت و یگانگی که بین تو و برادرت هست حق او را ضایع مکن  زیرا آنکه حقش را ضایع می کنی با تو برادر نخواهد بود . سعی کن خاندانت بدترین افراد نسبت به تو نباشند . به کسی که به تو علاقه ندارد علاقمند مباش.  نباید برادرت در قطع پیوند برادری نیرومندتر از تو در برقراری پیوند، و نه در بدی کردن قویتر از تو در نیکی کردن باشد. ظلم و ستم کسیکه بر تو ستم می کند زیاد بر تو گران نیاید  چرا که در حقیقت به زیان خود و سود تو تلاش می کند [ و سرانجام بر او پیروز خواهی شد ]. پاداش کسیکه تو را خوشحال می کند این نیست که به او بدیکنی. 

ارزشهای اخلاقی                                                                                                                            

پسرم! بدان که روزی بر دو گونه است : یک نوع روزی است که به جستجوی آن بر می خیزی و روزی دیگریاست که به سراغ تو خواهد آمد یعنی اگر تو هم به سویش نروی بسویت می اید. چه زشت است خضوع به هنگام نیاز و جفا و ستم به هنگام بی نیازی.  تنها از دنیا آن مقدار مال تو خواهد بود که با آن سرای آخرتت را اصلاح کنی.  اگر قرار است برای چیزی که از دستت رفته ناراحت شوی پس برای هر چیزی که به تو نرسیده نیز ناراحت باش. با آنچه در گذشته دیده و شنیده ای بر آنچه هنوز نیامده است استدلال کن چرا که امور شبیه یکدیگرند.  از کسانی مباش که پند و اندرز به آنها سود نمی بخشد مگر آن زمان که سخت در توبیخ او مبالغه کنی چرا که عاقلان با اندرز و آداب پند می پذیرند اما چهار پایان با زدن . هم و غمها را با نیروی صبر و حسن یقین از خود دور ساز. کسی که میانه روی را ترک کند از راه حق منحرف شده، یار و همنشین در حکم خویشاوند است . دوست آن است که در نبود انسان حق دوستی را رعایت کند. هوا و هوس شریک کوری است . چه بسا دورافتادگانی که از خویشاوندان نزدیکترند و خویشاوندانی که از هرکس دورتر می باشند . غریب کسی است که دوست نداشته باشد . کسی که از حق تجاوز کند در تنگنا قرار می گیرد . آن کس که به ارزش خود اکتفا کند برایش پاینده تر خواهد بود . مطمئن ترین وسیله ایکه میتوانی به آن چنگ بزنی وسیله ایاست که بین تو و خدایت ایجاد رابطه کند . کسی که به کار تو اهمیت نمی دهد در حقیقت دشمن تو است. گاه می شود که نومیدی نوعی وصول به مقصد است و این در صورتی است که طمع ،موجب هلاکت شود . چنان نیست که هر عیب پنهانی آشکار شودوهمه فرصتها به نتیجه رسد . گاه می شود که بینا به خطا می رود و نابینا به مقصد می رسد . شر و بدی را تاخیرافکن زیرا هر وقت بخواهی می توانی انجام دهی. بریدن از جاهل، معادل پیوند با عاقل و هوشیار است . کسی که از مکر زمان ایمن بماند زمان به او خیانت خواهد کرد و کسی که آن را بزرگ بشمارد او را خوار خواهد ساخت . چنین نیست که هر تیراندازی به هدف بزند . آن گاه که حکومت تغییر کند و دگرگون شود زمانه دگرگون خواهد شد. پیش از حرکت به سوی سفر درباره همسفرت جستجو و تحقیق کن و پیش از گرفتن منزل درباره همسایه ات . از گفتن سخنان بی محتوا بر حذر باش گرچه آن را از دیگری نقل کنی.

جایگاه زن

از مشاوره با زنان [ هوسباز ] بپرهیز که نظریه آنها ناقص و تصمیمشان ناپایدار است. در پرده حجاب نگاهشان دار،تا نامحرمان را ننگرند زیرا حجاب و پوشش، آنها را سالمتر و پاکتر نگاه خواهد داشت . خارج شدن و بیرون رفتن آنها بدتر از این نیست که افراد غیر مطمئن را در بین آنان راه دهی.  اگر بتوانی که غیر از تو دیگری را نشناسند این کار را بکن . به زن بیش از حد خود تحمیل مکن زیرا زن همچون شاخه گل است نه قهرمان خشن. احترامش را به حدی نگهدار که او را به فکر نیندازد که برای دیگری شفاعت کند . بر حذر باش از اینکه در غیر جائی که باید غیرت به خرج داد اظهار غیرت کنی[ که نشانه سوءظن تو نسبت به او باشد ] زیرا اظهار بی اعتمادی و سوءظن زنان را به ناپاکی و بیگناهان را به آلودگی سوق می دهد . برای هر کدام از خدمت گذارانت کاری معین ساز که او را در قبال آن مسئول بدانی چرا که این سبب می شود کارها را به یکدیگر وانگذارند و در خدمتت سستی نکنند . قبیله و عشیره ات را گرامی دار زیرا آنها پر و بال تواند که به وسیله آنها پرواز می کنی و اصل و ریشه تواند که به آنها بازمی گردی و دست و نیروی تواند که با آن به دشمن حمله می کنی.  دین و دنیایت را نزد خداوند به امانت گذار و از او بهترین مقدرات را هم اکنون و در آینده در دنیا و آخرت مسئلت نما والسلام

برچسب‌ها: , , ,

مطالب مرتبط

بسته مطالعاتی سرآغاز (جلد اول)

فضیلت روزه سه روز از ماه رجب

ویدیوی مستند هندِ دوستان – قسمت سوم (امام حسین ع از منظر غیرمسلمانان هندوستان)

زیر نور ماه 27

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
فهرست