بسم الله الرحمن الرحیم
روایاتی از کریم اهل البیت امام مجتبی ع
امام حسن ع :إنَّ اللّه جَعَلَ شَهرَ رَمضانَ مِضمارا لِخَلقِهِ فَیستَبِقونَ فیهِ بِطاعَتِهِ إلی مَرضاتِهِ ؛
خداوند ماه رمضان را میدان مسابقهای برای آفریدگان خود قرار داده تا با طاعتش برای خشنودی او از یکدیگر پیشی گیرند .
تحف العقول ، ص 236
امام حسن ع :المَعروفُ مالَم یَتَقَدَّمهُ مَطَلٌ و لَم یَتبَعهُ مَنٌّ ؛
احسان آن است که تأخیری در پیش و منّتی در پس نداشته باشد
بحار الأنوار ، ج 78 ، ص 115
امام حسن ع :مَن عَدَّدَ نِعَمَهُ ، مَحَقَ کَرَمَهُ ؛
هر کس احسانهای خود را برشمرد ، بخشندگی خود را تباه کرده است .
بحار الأنوار ، ج 74 ، ص 417
امام حسن ع :اَلإخاءُ الوَفاءُ فِی الشِّدَّهِ وَ الرَّخاءِ ؛
نشانه برادری ، وفاداری در سختی و آسایش است
بحار الأنوار ، ج 78 ، ص 114
امام حسن ع :تَمامُ الصَّنِیَعهِ خَیرٌ مِن ابتِدائِها؛
تمام کردن احسان از آغاز کردن آن بهتر است .
بحار الأنوار، ج 78، ص 111
امام حسن ع :عَلَیکم بِالفِکرِ، فَإنَّهُ حَیاهُ قَلبِ البَصیرِ ومَفاتیحُ أبوابِ الحِکمَهِ؛
بر شما باد به تفکّر، که تفکّر مایه حیات قلب شخص بصیر و کلید درِ حکمت است.
إعلام الدین، ص 297
امام حسن ع :مَن عَبَدَ اللّه عَبَّدَ اللّه لَهُ کُلَّ شَیءٍ ؛
هر کس خدا را بندگی کند، خداوند همه چیز را بنده او گرداند .
تنبیه الخواطر ، ج 2 ، ص 108
امام حسن ع :اَلْمَعْرُوفُ مالَمْ یَتَقَدَّمَّهُ مَطَلٌ وَلا یَتْبَعُهُ مَنٌّ وَ الإعْطاءُ قَبْلَ السُؤالِ مِنْ أکْبَرِ السُؤدَدْ؛
کار نیک آن است که قبل از انجامش هیچ گونه سستی و مسامحه ای انجام نگیرد و بعد از پایان کار هیچ منّتی همراه نداشته باشد بعد فرمود: بخشندگی قبل از سؤال کردن نشانه بزرگواری است.
بحار الانوار، ج 75، ص 112، ب 19، ح 7.
امام حسن ع :أنا الضامن لمن لم یهجس فی قلبه إلا الرضا أن یدعوا الله فیستجاب له؛
کسی که در دلش هوایی جز خشنودی خدا خطور نکند، من ضمانت می کنم که خداوند دعایش را مستجاب کند.
کافی 2/62/11
امام حسن ع :إنَّ هَذَا القُرآنَ فِیهِ مَصابِیحُ النُّورِ، وَشِفاءُ الصُّدُورِ، فَلْیَجُلْ جالٌ بَصَرَهُ وَ یَفْتَحُ لِلْضِّیاءِ نَظَرَهُ، فَإِنَّ التَّفْکِیرَ حَیاهُ القَلْبِ البَصیرِ، کَما یَمْشِی المُسْتَنِیرُ فِی الظُّلُماتِ بِالنُّور؛
در این قرآن است چراغهای درخشنده هدایت و شفای دلها و قلبها، پس باید دلها را با فروغ تابناکش روشن ساخت و با گوش فرادادن به فرامینش، قلب را که مرکز فرماندهی بدن است، در اختیارش گذاشت؛ زیرا به وسیله اندیشیدن، قلب، زندگی روشن خود را مییابد، همان طوری که رهروان در پرتو نور از تاریکیها گذر میکنند و میرهند
بحارالانوار، ج75، ص112، ح6
امام حسن ع :ما بَقِی فِیالدُّنْیا بَقِیَّهٌ غَیْرَ هَذَا القُرآنِ فَاتَّخِذُوهُ إماما یَدُلُّکُمْ عَلی هُداکُمْ، وَإنَّ أَحَقَالنّاسِ بِالقُرآنِ مَنْ عَمِلَ بِهِ وَإنْ لَمْ یَحْفَظْهُ وَأَبْعَدَهُمْ مِنْهُ مَنْ لَمْ یَعْمَلْ بِهِ وَإنْ کانَ یَقْرَأُهُ
تنها چیزی که در این دنیای فانی، باقی میماند قرآن است، پس قرآن را پیشوا و امام خود قرار دهید، تا به راه راست و مستقیم هدایت شوید. همانا نزدیکترین مردم به قرآن کسانی هستند که بدان عمل کند، گرچه به ظاهر (آیات) آن را حفظ نکرده باشند و دورترین افراد از قرآن کسانی هستند که به دستورات آن عمل نکنند گرچه قاری و خواننده آن باشند.
ارشاد القلوب، دیلمی، ص102
امام حسن ع :مَکارِمُ الأَخْلاقِ عَشَرَهٌ: صِدْقُ اللِّسانِ وَ صِدْقُالیَأْسِ و إِعْطاءُ السائِلِ و حُسنُ الْخُلقِ وَ الْمُکافاهُ بِالصَنائِعِ وَ صِلَهُ الرَحِمِ وَالتَّذَمُّمُ عَلَی الْجارِ وَ مَعْرِفَهُ الْحَقِّ لِلصّاحِبِ، وَ قِرَی الضَّیْفِ وَ رَأْسُهُنَّ الْحَیاءُ؛
مکارم اخلاق ده چیز است: 1. راستگوئی 2. نومیدی راستین از غیر خدا 3. بخشش به نیازمندان 4. خوش خلقی 5. پاداش در برابر خدمات دیگران 6. پیوند و رفت و آمد با خویشاوندان 7. حمایت از همسایه 8. توجّه به حقوق دوستان 9. مهمان نوازی 10. و مهمترین اینها شرم و حیاء است.
تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 215
امام حسن ع :غَسْلُ الیَدَیْنِ قَبْلَ الطَعامِ یُنْفی الفَقْرَ وَبَعْدَهُ یُنْفی الهَمَّ
شستشوی دو دست قبل از غذا، فقر و بیچارگی را از بین میبرد و بعد از غذا، غم و غصه را از بین میبرد
اثنی عشریه، ص55
درباره سخاوت امام
امام حسن هیچگاه سائلی را رد نکرد و در برابر درخواست او «نه» نگفت، و چون به آن حضرت عرض شد: چگونه است که هیچگاه سائلی را رد نمیکنید؟ پاسخ داد: «من سائل درگاه خدا و راغب در پیشگاه اویم، و من شرم دارم که خود درخواست کننده باشم و سائلی را رد کنم، و خداوند مرا به عادتی معتاد کرده، معتادم کرده که نعمتهای خود را بر من فرو ریزد، و من نیز در برابر او معتاد شدهام که نعمتش را به مردم بدهم، و ترس آن را دارم که اگر عادتم را ترک کنم اصل آن نعمت را از من دریغ دارد.»
امام به دنبال این گفتار این دو شعر را نیز انشا فرمود:
«اذا ما اتانی سائل قلت مرحبا»
به من فضله فرض علی معجل
و من فضله فضل علی کل فاضل
و افضل ایام الفتی حین یسئل 1)
(هنگامی که سائلی نزد من آید بدو گویم: خوش آمدی ای کسی که فضیلت او بر من فرضی است عاجل؛ و کسی که فضیلت او برتر است بر هر فاضل، و بهترین روزهای جوانمرد روزی است که مورد سؤال قرار گیرد، و از او چیزی درخواست شود)
حکایاتی امام مجتبی ع :
آزاد کردن غلام
ابن کثیر از علمای اهل سنت در البدایه و النهایه روایت کرده که امام غلام سیاهی را دید که گرده نانی پیش خود نهاده و خودش لقمهای از آن میخورد و لقمه دیگری را به سگی که آنجا بود میدهد.
امام که آن منظره را دید بدو فرمود: انگیزه تو در این کار چیست؟ پاسخ داد
امام بدو فرمود: از جای خود برنخیز تا من بیایم! سپس به نزد مولای آن غلام رفت و او را با آن باغی که در آن زندگی میکرد از وی خریداری کرد، آنگاه آن غلام را آزاد کرده و آن باغ را نیز به او بخشید! (2)
چه نامه پر برکتی
ابراهیم بیهقی، یکی از دانشمندان اهل سنت، در کتاب المحاسن و المساوی (3) روایت کرده که مردی نزد امام حسن آمده و اظهار نیازی کرد، امام بدو فرمود:
برو و حاجت خود را در نامهای بنویس و برای ما بفرست ما حاجتت را برمیآوریم!
آن مرد رفت و حاجت خود را در نامهای نوشته برای امام ارسال داشت، و آن حضرت دو برابر آنچه را خواسته بود به او عنایت فرمود. شخصی که در آنجا نشسته بود عرض کرد:
براستی چه پر برکت بود این نامه برای این مرد ای پسر رسول خدا!
امام فرمود: برکت او زیادتر بود که ما را شایسته این کار خیر و بذل و بخشش قرار داد، مگر ندانستهای که بخشش و خیر واقعی، آن است که بدون سؤال و درخواست باشد، و اما آنچه را پس از درخواست و مسئلتبدهی که آن را در برابر آبرویش پرداختهای!
چه شاخهگل پر برکتی
زمخشری در کتاب ربیع الابرار از انس بن مالک روایت کرده که گوید: من در خدمت حسن بن علی بودم که کنیزکی بیامد و شاخه گلی را به آن حضرت هدیه کرد. حسن بن علی بدو گفت: «انتحره لوجه الله» (تو در راه خدا آزادی!)
من که آن ماجرا را دیدم به آن حضرت عرض کردم: کنیزکی شاخه گل بیارزشی به شما هدیه کرد و تو او را آزاد کردی؟
در پاسخ فرمود: اینگونه خدای تعالی ما را ادب کرده که فرمود: «وقتی تحیهای به شما دادند، تحیتی بهتر دهید» و بهتر از آن آزادی اوست. (4)
پینوشتها:
1.نقل از کنز المدفون سیوطی، (چاپ بولاق)، ص 234 و نور الابصار شبلنجی، ص 111.
2.البدایه و النهایه، (چاپ مصر)، ج 8، ص 38.
3.المحاسن و المساوی، (چاپ بیروت)، ص 55.
4.ملحقات احقاق الحق، ج 11، ص 149.
5.کتاب «زندگانی امام حسن مجتبی علیه السلام» – سید هاشم رسولی محلاتی