متن سخنرانی شهادت امام رضا ع

folder_openبیانات
commentبدون دیدگاه

بسم الله الرحمن الرحیم

شهادت امام رضا (ع):

ایشان  در 11 ذی القعده سال 148 هـ به دنیا آمد.

مادرشان نجمه یا تکتم که بعداً طاهره نام گرفتند.

کنیه امام ابوالحسن و لقبش رضا است.

در سن 35 سالگی عهده دار امام شدند.

مدت امامت 20 سال بود که 10 سال آن در دوره هارون الرشید بود و 5 سال محمد امین و 5 سال عبدالله مأمون.

حضرت در سال 203 هـ، 2 سال پس از وفات حضرت معصومه (س) به شهادت رسیدند.

سن مبارکشان 49 یا 55 سال بوده. به نقلی در 27 صفر و به نقل مشهور آخر صفر مأمون انگور مسموم یا آب انار زهرآلود به اجبار به ایشان داده و به شهادت رساندیدشان. (تقویم شیعه)

تاریخ ولایت عهدی ایشان در رمضان سال 201 به اجبار مأمون بود

مادرشان عفیف و خردمند و از اشراف عجم بوده است.

مدت امامت ایشان 20 سال بود که 3 خلیفه را دیدند 1ـ هارون الرشید(10سال)  2ـ محمد امین(5 سال) 3ـ عبدالله مأمون(5 سال)

از آنجا که هارون موسی بن جعفر ع را به شهادت رسانده بود و البته کتمان میکرد ولی فاش شد و مورد تنفر مردم قرار گرفته بود. لذا دیگر برای امام رضا(ع) سخت نمی‌گرفت لذا امام شاگردانی تربیت کرد و معانی را نشر داد و علناً اعلام امامت می‌کرد ولی در دوره ی سایر ائمه این نبود.

در زمان امین هم اختلاف بود میان دو برادر باز امام آزادی نسبی داشت و فعالیت گسترده فرهنگی خود را داشت.

در زمان مأمون که خیلی دانشمند بود طرفندی جدید را زد امام را نمیتوانست زندانی کند چون مردم خصوصاً محل حکومت او غالب کارگزاران ایرانی بودند دوستدار اهل بیت بودند لذا شیوه ای جدید پیاده کرد و آن ولایتعهدی امام بو د.

ـ سه جریان باعث شد سیلاب دانش امام رضا (ع) به جامعه جاری شود:

1ـ فتنه واقفیه و شبهاتی که اینان در امامت حضرت رضا(ع) مطرح کردند.

2ـ هلاکت برامکه در سال چهارم امامت حضرت که باعث شد مهمترین دشمنان اهل بیت در دستگاه هارون به دست هارون کشته شوند.

3ـ مسأله ولایت عهدی حضرت که نگاه ها را معطوف ایشان کرد که جلسات علمی راه می انداخت (مأمون عباسی) تا امام را ضایع کند اما امام معرفی میشد.

ـ حسن بن علی وشاء که واقفیه بود میگوید کلی مسئله نوشتم تا امام را با آن امتحان کنم درب خانه حضرت ازدحام بود و نشد ایشان را ملاقات کنم دیدم خادمش آمد و مرا صدا کرد و نامه ای به من داد و گفت پاسخ مسائلی که همراه داری (و هنوز امام ندیده) این است به این ترتیب او واقفیه را رها نمود. (مناقب آل ابی طالب ج 3 ص 453).

شخصی به نام ابو اسماعیل سندی از هند به دنبال امام آمده بود، او را راهنمایی کردند میگوید عربی بلد نبودم امام با زبان من با من سخن گفت و تمام سؤالاتم را جواب داد. موقع رفتن گفتم من عربی نمیدانم از خدا بخواهید زبان عربی را به من الهام کند حضرت دستی بر لبانش کشید همان موقع بر زبان عربی تکلم کرده (کشف الغمه 3/91 ـ بحار ج 49 ص 50).

برچسب‌ها: , ,

مطالب مرتبط

کلیپ های اربعینی

متن سخنرانی آفات و موانع انتظار و دوران انتظار

زیر نور ماه 14

فضیلت روزه سه روز از ماه رجب

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
فهرست