تربیت «اکتشافی»در مقابل تربیت «اکتسابی»

folder_openبسته آموزشی
commentبدون دیدگاه

کودک نباید در تربیت چیزی کسب کند،بلکه باید آن را کشف کند. «روسو»

«ژان ژاک روسو»:نباید غیر از دنیا،کتابی و غیر از حوادث،معلمی داشته باشیم.کودکی که می خواند فکر نمی کند،فقط می خواند؛چیزی فرا نمی گیرد تنها لغتی می آموزد.برای تحریک حس کنجکاوی او هرگز در ارضای آن عجله نکنید.نباید چیزی را بر اساس گفته شما قبول کند.

خداوند نوزاد انسان را در شرایطی قرار داده تا بدون اینکه هیچ آموخته غریزی از خود داشته باشد همه ی نیازها،فعالیت ها و کمالات خود را خود شخصا کشف نمیاد.برخلاف موجودات دیگر که هنگام تولد از الگو ها و سرمایه های غریزی برخوردارند.اساسا هر قدر رده ی تکاملی موجودات عالی تر می گردد،ضعف آن ها در هنگام تولد بیش تر است.برای مثال:نوزاد یک کرم خاکی،در همان لحظه ی تولد در حد یک کرم رشد یافته مجهز به مکانیزم های طبیعی شکار،تخم گذاری،دفاع و تمامی پیچیدگی های زندگی خود می باشد.و یا یک بچه گربه تنها سه ماه طول می کشد به کمال نسل بزرگ سالگی خود برسد.بچه شمپانزه سه سال این مسیر را طی میکند.حال آن که نوزاد انسان تا سن نوجوانی یعنی به طور متوسط 16 سال طول می کشد.

ما معمولا از حالت ضعف و ناتوانی کودک شکایت میکنیم؛غافل از آن که در دوران کودکی است که کودک با استفاده از قدرت کشف به خلاقیت ها و تفکرات ابداعی دست می یابد.ما باید آن چه را در صدد انتقال پیام به متربی هستیم به گونه ای زمینه سازی کنیم که او شخصا به کشف پیام ما دست یابد.

در وصل،آرزو می میرد ولی در هجر،لذت طلب وجود دارد،زیرا لذت جست و جوی حقیقت و طلبِ حقیقت بیش از خود حقیقت باشد.

پس در تعلیم و تربیت اکتشافی آن چه مهم است ایجاد شور کشف و شوق دست یابی  به حقیقت و حرکت به سوی کمال است.

کودک را باید در برابر نداسته ها قرار داد و نه دانسته ها.این نوع طرز برخورد بیانگر شیوه ای متمایز از روش های جاری و سنتی در تدریس و تربیت کودکان است.

والدین یا معلمان شکایت می کنند که هرچه به بچه ها توصیه می شود،انگار از یک گوش می گیرند و از گوش دیگر بیرون می کنند.مشکل اینجاست که کار اغلب والدین و معلمان در این خلاصه شده است که صرفا از طریق نصیحت و گفتار های مکرر مسائل خود را به کودکان منتقل و یا تحمیل کنند،در حالی که کودک باید شخصا رفتار های مورد نظر را در وجود خود درونی کند.

متناسب با مرحله ای که در آن قرار دارد،اورا به سبک طرح معما و سوال،به تفکر و کشف حقایق آموزه های عقلانی و اخلاقی تشویق کنیم؛یعنی به جای این که برای اثبات مطلبی،دائم دلیل و برهان بی آوریم اجازه بدهیم که او خود در مواجهه با سوالات و ابهامات،برای حل آن ها مجهز به اقامه ی دلیل و استدلال گردد.

با طرح سوال هایی مثل:«اگر به این کار ادامه دهی چه اتفاقی خواهد افتاد؟»،«اگر دیگران با تو این رفتار را بکنند چه حالتی پیدا میکنی؟»،«به نظر تو من چه فکر می کنم؟»

محسن پنج ساله به منزل دوستش احمد رفته است تا با یکدیگر بازی کنند،در جریان بازی اختلافی بروز می کند و محسن با عروسک خود ضربه ای به احمد می زند و بازی در همان جا خاتمه می یابد،پدر و مادر محسن بجای نصیحت مستقیم و دستورات عامرانه،از روش «پرسش و طرح معما»استفاده کرده اند تا فرزند خود را از احساس دوستش آگاه کنند.در این زمینه متن گفت و گو به شرح زیر است:

پدر:امروز وقتی با احمد بازی کردی چه اتفاقی افتاد؟

محسن:احمد با من بازی نمی کرد همه اش با رضا بازی میکرد.من هم با عروسک به سرش زدم.

مادر:به نظر تو کار درستی کردی؟

محسن:نه.

مادر:چرا نه؟

محسن:برای ان که دردش آمد

مادر:بله،دردش آمد.سرش درد گرفت.اما به نظر تو تنها سرش درد گرفت؟

محسن:نه،اوقاتش هم تلخ شد.

پدر:چرا باید اوقاتش تلخ شده باشد؟

محسن:ممکن است خیال کند او را دوست ندارم.

پدر:خب اگر این طور فکر کند چه می شود؟

محسن:ناراحت می شود.

مادر:بسیار خب،اگر بازهم با احمد بازی کنی و او به حرفت گوش ندهد چه می کنی؟

محسن:اورا نمیزنم.

مادر:بله البته،اما چطور میتونی اختلافات را حل کنی؟

محسن:نمیدانم.

مادر:خوب،به نظر من اگر بخواهی می توانی به گوشه ای بروی و تنها با خودت بازی کنی،احتمالا کنجکاوی احمد را جلب می کنی.آن وقت برای این که بداند چکار میکنی سراغت می آید.

محسن:خیلی خوب،اگر نیامد چه؟

مادر:می توانی بگویی احمد اگر نتوانیم باهم بازی کنیم ترجیح می دهم به خانه ی خودمان بروم.

پدر:حالا برای اینکه هم خودت خوشحال شوی هم احمد چه می توانی بکنی؟

محسن:به او تلفن میزنم و عذرخواهی میکنم.(و همین کار را هم کرد)

هدف روش طرح سوال،ایجاد احساس تقصیر و گناه در کودک نیست،بلکه هدف این است که او با رعایت احساسات دیگران به تحول اخلاقی خود کمک کند.

ردیفبه جای گفتن:بپرسید: 
1وقت رفتن است،کفش و لباست را بپوش.وقت رفتن است،چه باید بکنی؟ 
2این طرز صحبت در خانه ما به کل ممنوع است.به نظر تو،من با شنیدن این حرف ها چه احساسی پیدا می کنم؟ 
3نه،حق نداری بعد از تاریک شدن هوا بیرون از خانه بمانی،خودت این را خوب می دانی.مقررات خانواده ما درباره ی زمان مراجعت به منزل چه می گوید؟ 
4اگر بر سر تماشای برنامه ی تلوزیون به توافق نرسید آن را خاموش می کنم.اگر بر سر تماشای برنامه ی تلوزیون به توافق نرسید،چه اتفاقی می افتد؟ 
5اتاق جای توپ بازی نیست،چیزی را می شکنید.چرا نباید در اتاق توپ بازی کنید؟ 
6گفتم ضبط صوت را خاموش کن.گفتم چه کار کنی؟ 
7حوله ات را به جا حوله ای آویزان کن.اگر همه حوله ی ترشان را روی زمین بیندازند چه اتفاقی می افتد؟ 
8ابدا کمک نمی کنید؟آیا کمک می کنید؟ 
9فکر نمی کنم سر وقت حاظر شوید.اگر گفتید من چه فکر می کنم؟ 
10اگر فورا لباس خوابتان را نپوشید از بستنی محروم می شوید.ترجیح می دهید لباس خوابتان را بپوشید یا از خوردن بستنی محروم شوید؟ 
  ردیف  به جای گفتن:  بپرسید: 
11از جنگ و دعوای شما جانم به لب رسیده.جنگ و دعوای شما روی من چه اثری می گذارد؟ 
12یک ساعت است که باتلفن صحبت می کنی بس است.مقررات مربوط به مکالمه ی تلفنی چیست؟ 
13مواظب رفتارت باش.چه باید می کردی؟ 
14ساعت30\6 است.گفتی تا ساعت 20\5 بر میگردی.چرا عصبانی هستم؟ 
15از خواهرت عذرخواهی کن و قول بده دیگر اورا نزنی.اگر کسی را بیازاری چه باید بکنی؟ 
16وقتی تورا در رخت خواب می گذارم و تو از آن بیرون می آیی خیلی عصبانی می شوم.وقتی تورا در رخت خواب می گذارم و تو از آن بیرون می آیی چه احساسی پیدا میکنم؟ 
17کمی از آب نبات هارا به برادر کوچکت بده بخورد.ببینم اگر برادرت آب نبات بخورد و به تو ندهد چه احساسی پیدا میکنی؟ 
18جنگ و دعوا بس است به نوبت بازی کنید.چگونه می توانید این مسئله را حل کنید؟ 
19جیغ کشیدن متوقف.به جای جیغ کشیدن چه باید بکنی؟ 
20کاری که از تو خواستم انجام ندادی؟آیا کاری که از تو خواستم انجام دادی؟ 
21با جیغ و داد به جایی نمیرسی.چه باید بکنی؟ 
22صبح مارا به کلی خراب کردی.برای اینکه روز خوشی داشته باشیم چه کاری می توانی بکنی؟ 
23وقتی همه چیز را به جای خواهش به زور می خواهی ناراحت می شوم.وقتی به جای خواهش همه چیز را به زور می خواهی چه احساسی پیدا می کنم؟ 
24موقطع عطسه دستت را مقابل بینی ات بگیر.موقع عطسه چه باید بکنی؟ 
25با برداشتن چند بسته به من کمک کن.برای کمک به من چه میتوانی بکنی؟ 
26تجربه ای شد که اگر راه را گم کردی مضطرب نشوی.از این تجربه چه درسی می آموزی؟ 
27جانم به لب رسید،نم دانم به تو چه کنم؟اگر به جای من پدر بودی چه میکردی؟ 
28وقتی به مهمانی هایی می روی که در آن مواد مخدر استعمال می کنند ناراحت می شوم.به نظر تو وقتی به این قبیل مهمانی ها  می روی من چه احساسی پیدا می کنم؟ 
29سعی کردم با دلیل و منطق مسئله را حل کنم،اما مثل اینکه این طوری به جایی نمیرسیم.اگر دوست تو و مادرش با این مشکل رو به رو می شدند چه توصیه هایی به آنها می کردی؟
برچسب‌ها: , ,

مطالب مرتبط

متن سخنرانی معرفی فاطمه س از زبان علی ع

برگزاری دوره مجازی “مدیریت قرآنی”

تربیت «ناخودآگاه»در مقابل تربیت «خودآگاه»

شب جمعه اول ماه رجب – لیله الرغائب

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
فهرست