متن سخنرانی ایام فاطمیه س پیرامون معرفت نفس

folder_openبیانات
commentبدون دیدگاه

بسم الله الرحمن الرحیم

امام زمان : وفی ابنه رسول صلی الله علیه و آله لی اسوه حسنه … .

 پیامبر : یا سلمان! ان ابنتی فاطمه ملا الله قلبها وجوارحها ایمانا ویقینا الی مشاشها تفرغت لطاعه الله … ;

-اشهد ان لا اله الا الله وحده لاشریک له کلمهٌ جعل الاخلاصَ تاویلَها و ضمًنَ القلوبَ موصولها و انار فی التًفکرِ معقولها(این کلمه را با قلوب پیوند داده و اندیشه ها را به مفهوم ان نورانی ساخته

-از پیامبرپرسیدند کیف الطریق الی معرفت الرب؟ راه شناخت رب ؟ اول خودت را بشناس.

-علی ع شناخت نفس را شناخت کل شیء و جهل به نفس را جهل به کل شیء می‌داند. یعنی نفس به‌قدری عظمت دارد که معادل کل شیء است و با کل شیء ارتباط دارد.

 -عالم خلقتی نبوده که انسان در آن به‌وجود بیاید. اول حقیقت انسانیت خلق شده بعد سایر عوالم وجود از حقیقت انسانی برای او به وجود آمده.
سؤال؛ بین من و خدا چه رابطه و سنخیتی وجود دارد که شناخت من شناخت رب است؟ این موجودی که همه خلقت به‌خاطر اوست، در مورد همه چیز فکر می‌شود به غیر از خود او. مدتی فکرمان مشغول خودمان باشد که من واقعاً کیستم؟ما اصلاً چه نیازی به معرفت رب داریم؟
-هدف خلقت ما ، معرفت است. ما هیچ چیز از این دنیا که در نظام ابدی به دردمان می‌خورد نمی‌بریم مگر معرفت. من که هستم که این «الله» با من شناخته می‌شود.
-یک وقت ما فکر می‌کنیم که خداوند 14 نفر معصوم را همین‌طور انتخاب کرده
-من که هستم که رهبرانی به بزرگی معصومین دارم؟ آن‌قدر خداوند حساس است که پیامبر را در غدیر تهدید می‌کند که اگر علی را معرفی نکنی اصلاً رسالت را انجام نداده‌ای؟ من که هستم که رسالت الهی پیامبر ص برای من بوده.
-من که هستم که یک قیامت 50 هزار ساله دارم؟ این نفس چه هست که 60 سال زندگی‌ دنیایی معادل یک قیامت 50 هزار ساله است؟ جزایش هم نظام ابدی است.
-«سارعوا الی مغفره من ربکم»؛ اصلاً ما وارد این مسابقه شده‌ایم؟
نفس چند حالت دارد؛ 1 ـ عقب‌گرد دارد  2 ـ توقف دارد. 3 ـ حرکت کُند و تند دارد.
-حضرت می‌فرمایند: ملعون است کسی که یک روزش بدتر از دیروزش باشد. قوانین حرکت نفس را باید بدانیم. من که هستم که بهشت من به اندازه تمام آسمان‌ها و زمین است. کم‌ترین درجه در بهشت جایی است که آن‌قدر وسعت دارد که اگر بخواهد همه بهشتی‌ها را می‌تواند مهمانی دهد. تازه امام کاظم ع این بهشت را فرمودند که؛ پاداش بدن‌های شماست.
-هر مسابقه دیگری در هر زمینه‌ای بگذارید سر از جهنم درمی‌آورد. «تلک الدار الاخره نجلها لا یریدون فی الارض علوا»؛ این خانه ابدیت را ما گذاشتیم برای کسی که حتی فکر برتر بودن را نداشته باشد، اصلاً روح علو و برتری و عشق جلو زدن از دیگران را باید از خود دور کرد. با بند کفشت هم که فخر بفروشی مطلقاً به بهشت راه پیدا نمی‌کنید.
-«اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون».

امیرالمؤمنین یک گناهتان صد سال معطلی دارد. با یک گناه در 40 سال عمر زندگی 50 هزار سال معطلی در قیامت به همراه دارد؟ معصوم ع فرمود؛ پاداش بدن ما این بهشت است. پس پاداش روح و پاداش خودمان چیست؟
-در مناجات خمسه عشر، مناجات المریدین امام سجاد ؛ «یا جنتی و نعیمی یا دنیای و آخرتی»؛
امام;فرمودند: در دعای «ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه» حسنه، خود خداست.
فضل و برتری قرآن بر سایر علوم مثل برتری خدا بر مخلوقش است ما این کتاب را فرستادیم برای هدایت مردم «هدی للناس» پس بین نفس و کلام‌الله رابطه حقیقی وجود دارد. تک‌تک آیاتش برای توست. چه‌قدر وقت باید بگذاریم تا بفهمیم بین من و قرآن، من و عصمت، من و بهشت، بین من و ظلمت، من و نور چه رابطه‌ای هست؟ خداوند به پیامبرفرمودند: قرآن را فرستادم برای تو و تو را فرستادم برای مردم تا مردم را از ظلمت نجات دهید.

-برای موفقیت در مباحث انسان‌شناسی چه در بحث علمی و چه در بحث نظری، باید روی این مباحث فکر کنید و حوصله کنید تا روند تبدیل دانایی به دارایی صورت گیرد (ایمان)

-عقل غیر از دل است .در آخرت «فَمَن ثَقُلَت موازینه»، با قلبمان وزن می‌شویم «یوم لا ینفع مال و لا بنون الا من اتی الله بقلب سلیم». دانستن خیلی مهم نیست. اگر ما نتوانیم زمینه‌های لازم را در معرفت نفس برای دارایی ایجاد کنیم این مباحث جز حجاب چیز دیگری نخواهد بود.
قرآن و تفسیر و عرفان هم برای «شدن» آمده‌اند. روند کسب علم ما باید این‌گونه باشد؛ وقتی جذب می‌کنیم مراحل هضم و تبدیل صورت بگیرد وگرنه کسب اطلاعات و گفتن و انتشار دادن به درد نمی‌خورد. ما انسان‌شناسی را برای کاربردش می‌خواهیم. در زمان پیامبر«ص شخصی که می‌خواست قرآن یاد بگیرد، با یک سوره زلزال حضرت فرمود: او فقیه شد و رفت. چگونه؟
-در مورد اصحاب عاشورا امام باقر «ع: «لَم یَجدوا اَلَمَ الحَدید»؛ در دوران دفاع مقدس ما شاهدبودیم حضرت اباعبدالله «ع سرشان را به زانو می‌گرفت. چه‌طور توانستند مسیر از دنیا تا بی‌نهایت را طی کنند. سرعت شدن این‌ها خیلی زیاد بود اما دانایی‌شان چه‌قدر بود؟ علی ع: «اِرتد الناس بعد النبی الا الثلاث او سبع»؛ از پیغمبر ص استادتر، داناتر و نورانی‌تر که نداریم. اما ایشان اکثر اطرافیان را نتوانست آدم کند. «اِنّک لا تهدی من اَحببتَ» و آن‌ها هم نتوانستند از پیامبر استفاده کنند.
-آقای مجتهدی : گاهی اوقات انسان در موضعی قرار می‌گیرد که اگر خدا هم مستقیماً با او حرف بزند نمی‌پذیرد. بعضی‌ها اساتید خوبی دارند ولی چون با عقلشان گوش کردند نه با دلشان و نقادانه به کلاس رفتند. هیچ‌وقت «نشدند». در برزخ به اندازه شدن‌هایمان محاکمه می‌شویم نه به اندازه اطلاعاتمان.

 بایدمظروف اماده شده باشد. «لا یمسه الا المطهرون» ما باید برای شدن آماده شویم.

جلو چشم شیعیان ائمه «علیهم‌السلام» را می‌کشتند و هیچ‌کس چیزی نمی‌گفت

 شنیدن اثری دارد که در دانستن نیست. دل باید موعظه شود. اگر دل راه نیفتد خدا نکند که ذهن و عقل راه بیفتد که خیلی فاجعه می‌شود.

 ما سه مرحله حیات داریم؛قبل و حین و بعد. کسی می‌تواند به معاد معتقد باشد که قبول کرده باشد که قبلاً پیش خدا بوده بعد از آمدن به زمین دوباره به نزد خدا برمی‌گردد.
حضرت علی «ع: اگر تو ندانی از کجا آمدی اصلاً نمی‌دانی به کجا می‌روی. (این قاعده است.)
پیامبر «ص: خداوند دشمن می‌دارد هر عالم به دنیایی که جاهل به آخرت است.

ما اگر نفس را خوب بشناسیم می‌بینیم که خداوند، نبوت، ولایت، قیامت، صراط، قرآن ساختارش با نفس یکی است در نماز و در دعاها (آل یاسین) خودمان شهادت میدهیم و به شنیده‌ها اکتفا نمیکنیم. اگر ما ببینیم دیگر انکار نمی‌کنیم. حضرت علی ع :من ربی را که ندیده باشم عبادت نمی‌کنم

انسان نباید نسبت به خود جاهل باشد. کسی که به خودش جاهل است به همه چیز جاهل است.
انسان اگر خود را نشناسد فعالیت‌هایش چه علمی چه عبادی، چه اجتماعی ناموفق‌اند.
بیماری حادی که در جامعه فراگیر شده  بی‌اعتنایی به خود و همش در فکر دیگران بودن است.(البته به غلط)

20 سال فعالیت مؤمنانه کردید باید شادی داشته باشید پس چرا قرص اعصاب می‌خورید؟
آیات الهی درباره رابطه انسان با همه عالم است. قرآن یعنی همان که مرا ساخته است. قرآن یعنی کتاب راهنمای خلقت. علت این‌که بسیاری از ما سراغ قرآن نمی‌آییم و سراغ رشته‌های دیگر می‌رویم این است که هنوز باور نکردیم که قرآن حرف آخر را می‌زند.
آیه 29 سوره بقره؛ «هو الذی خلق لکم ما فی الارض جمیعاً….»
«هو» اولین چیزی است که در نفس بشر تجلی می‌کند و کشف می‌کند به همین خاطر وقتی خدا را معرفی می‌کند برای ما خیلی آشنا است.
انبیاء مأمور هستند با مردم به اندازه فهم خودشان صحبت کنند. لذا این زبان خیلی برای ما آشناست. اما ما چون از خود دور شدیم برای ما غریبه شده. ما عادت کردیم. این‌قدر این‌ها را شنیده‌ایم که قساوت قلب پیدا کردیم.

حتی دو برگ درخت به یکدیگر شبیه نیستند. خود خداوند با گله می‌فرماید: چه‌قدر نشانه در آسمان و زمین گذاشتم همین‌طور رد می‌شوید «و هم معرضون».

ما تازه می‌خواهیم ثابت کنیم خدا وجود دارد. اینجاست که متوجه می‌شویم که چه‌قدر عقب هستیم. حضور اشیاء را بیشتر از خود خدا احساس می‌کنیم ما می‌گوییم چون این هست، خدا هم هست.
ما که هستیم که بی‌نهایت صورتگری برای ما است؟ «خلق لکم ما فی الارض جمیعاً». بشر تا کی می‌خواهد با طبیعت بیگانه باشد؟
ما سمیعیم و بصیریم و هُشیم / با شما نامحرمان ما خامُشیم

برچسب‌ها: , ,

مطالب مرتبط

متن سخنرانی ویژگیهای پیامبر اکرم ص

متن سخنرانی القاب حضرت زهرا س

کلیپ تولیدی با موضوع “پیشرفت های پزشکی”

ویدیوی مستند هندِ دوستان – قسمت اول ( امام حسین ع از منظر شیعیان هندوستان)

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
فهرست