«یاددهی»، مانع «یادگیری» است!

folder_openبسته آموزشی
commentبدون دیدگاه

لاعلم کالتفکر؛امام علی (ع)

هر گاه چیزی را به کودک یاد دهیم، مانع از آن شده‌ایم که خودِ او آن را شخصاً کشف و یا اختراع کند.

اگر ما چیزی به کودک یاد می‌دهیم و تجربیات متعدّدی را در ذهن و حافظه‌ی او می‌گنجانیم، از یک منظر، هم خود را و هم کودک را راضی کرده‌ایم، بدین معنا که توانسته‌ایم در یک زمان کوتاه تمامی دانسته‌های آماده و اطّلاعات جمع‌آوری شده را مستقیماً به طور دفعی و تراکمی به او منتقل نموده و خیال خود را راحت کنیم. همین دانسته‌های آماده، مانع خلاّقیت و ابتکار او در یادگیری می‌شود. رسول اکرم (ص):حسن السؤال نصف العلم؛سؤال نیکو نیمی از علم است.

در آموزش و پرورش فعّال، معلّم نقش تشنه‌کننده را دارد، نه سیراب‌کننده.

به راستی هدف نهایی ما از یادگیری چیست؟ آیا محتوای «چه» یادگرفتن مهم است یا شیوه‌ی «چگونه» یادگرفتن؟  آیا ما به دنبال «تراکم» ذهن هستیم یا «تحوّل» ذهن؟

در تعریف تفکّر گفته‌اند: «تفکّر عبارت است از فرایند رسیدن از معلوم به مجهول». فرایند رسیدن به مجهول تفکّر نامیده شده است و نه رسیدن به معلوم! آیا باید در یادگیری، معلومات را در اختیار دانش‌آموزان قرار دهیم و یا مجهولات را؟

«لا علم کالتفکر»هیچ دانشی به منزله‌ی فرایند تفکّر نیست.

گفته‌اند وقتی که شیر آب را باز می‌کنیم و آب نمی‌آید تازه به وجود آب پی می‌بریم؛ هنگامی که مریض می‌شویم به سلامتی پی می‌بریم؛ هنگامی که به مجهول می‌رسیم به دنبال معلوم می‌گردیم؛ هنگامی که نمی‌بینیم دیدن را به یاد می‌آوریم و زمانی که نمی‌شنویم شنیدن را. چرا این چنین است؟ زیرا ظهور یک چیز تنها در غیاب آن تشدید می‌شود!

سؤال: آیا ما توانسته‌ایم این تطابق را از یک‌سو در تمامی عناصر آموزشی و تربیتی از جمله برنامه‌ریزی درسی، روش‌های آموزشی و تربیتی، موقعیّت‌ها و شرایط یادگیری و از سوی دیگر در نیازها و مقتضیات سنّی دانش‌آموزان، فراهم سازیم؟

معلّم در روش‌های فعل‌پذیر، دانش‌آموز را به برخورد انفعالی و سطحی با امر یادگیری ترغیب می‌کند. درک کیفی دانش‌آموز از محتوا، تحت‌الشعاع کمیّت آموزش داده شده قرار می‌گیرد .

اگر خواهان اعمال روش فعّال هستیم باید الگوی برنامه‌ی درسی، الگویی باشد ،که دانش‌آموز، شخصاً نسبت به سازمان دادن محتوای برنامه همّت می‌گمارد و به عبارتی دیگر به ساختن معنا و مفهوم اختصاصی برای محتوا اقدام می‌نماید.

ویژگی‌های روش فعّال:

در روش‌ فعّال، یادگیری امری شخصی و درونی و در بیشتر موارد اختیاری و آگاهانه است که توسط خودِ یادگیرنده، بدون کمک یا با کمک یاددهنده، انجام می‌گیرد.

تحقیقات : یادگیری در انسان نتیجه‌ی درگیری واقعی بین یادگیرنده و تجربه‌ی مورد مطالعه است.

مقایسه‌ی «فرایند یادگیری» در روش فعّال و فعل‌پذیر

روش فعّالروش فعل‌پذیر
یادگیری، تغییرات تجربه بر اثر رفتار یادگیرنده است.یادگیری، تغییرات رفتار یادگیرنده بر اثر تجربه است.
یادگیری، کسب یک ساخت جدید از عملیات ذهنی است.یادگیری، کسب اطّلاعات جدید از منابع بیرونی است.
یادگیری، تابع تحول ذهنی کودک است.تحول ذهنی، تابع یادگیری کودک است.
«چگونه» یادگرفتن مهم‌تر از «چه چیز» یادگرفتن است.«چه چیز» یادگرفتن مهم‌تر از «چگونه‌» یادگرفتن است.
تحوّل روانی، توضیح‌دهنده‌ی یادگیری است.یادگیری، توضیح‌دهنده‌ی تحوّل است.
یادگیری، بر پایه‌ی اکتشاف و استقرا قرار دارد.یادگیری بر پایه‌ی انتقال و قیاس قرار دارد.
یادگیری کودکان در زمان معین و طبق توالی منظم، با تسریع‌ها و تأخیرهای مبتنی بر تفاوت‌های فردی و امکانات محیطی صورت می‌گیرد.یادگیری کودکان در هر زمان، طبق انتظارات بیرونی و با فشار و تسریع صورت می‌گیرد.
یادگیرنده، هم تجربه و هم خود را بر اساس تجربه تغییر می‌دهد.یادگیرنده فقط بر اساس تجربه‌ی بیرونی تغییر می‌کند.
یادگیری تعاملی است خلاّق که بدون وقفه بین دانش‌آموز و موقعیّت آموزشی در جریان است.یادگیری، تراکمی است از دانش‌اندوزی که در ساعاتی خاص بین دانش‌آموز و موقعیّت آموزشی برقرار می‌گردد.
یادگیری واقعی یعنی فرایند تغییر دادن ادراکات جدید برای همخوانی کردن آن‌ها با ساخت‌های شناختی فعلی از یک سو و تغییردادن ساخت‌های شناختی برای همخوانی کردن آن‌ها با ادراکات جدید از سوی دیگر.یادگیری واقعی یعنی انبارکردن ادراکات جدید برای افزودن اندوخته‌های حفظی اطّلاعات جدید به اطّلاعات قبلی.
یادگیری، فعّالیتی است که از فراگیر سر می‌زند و دائماً در حال تحوّل است.یادگیری، فعّالیتی است که از معلّم سر می‌زند و او پیوسته در حال متراکم نمودن مطالب در ذهن دانش‌آموز است.
ساخت‌های شناختی دانش‌آموزان تنها زمانی متحوّل می‌گردد که یادگیری از طریق دخالت ارتجالی و فعّالیّت خودانگیخته‌ی خودِ آنها تحقّق پذیرد.اندوخته‌های شناختی زمانی متراکم می‌گردند که یادگیری از طریق القائات و انتقالات معلّم صورت گیرد.
فرایند یادگیری در زمان انجام فعّالیّت دانش‌آموزان فرایندی خودگردان، خودفرمان، خودنظم‌جو و خودرهبر است.فرایند یادگیری در زمان انجام فعّالیّت دانش‌آموزان دگرگردان، دگرفرمان و دگرنظم‌دهنده است.
معلّم، تکالیف یادگیری را به تبع تکالیف و انتظارات از پیش‌تعیین‌شده بر می‌گزیند.معلّم، تکالیف یادگیری را به تبع تکالیف تحوّل کودک برمی‌گزیند.
اکتسابات یادگیرنده در عمق حیطه‌های عاطفی و رفتاری رسوخ می‌کند.اکتسابات یادگیرنده در سطح حیطه‌ی شناختی، آن هم در حد دانستن باقی می‌ماند.
محیط یادگیری مهم است.ویژگی‌های فیزیکی یادگیری مهم است.
آن‌چه دانش‌آموز انجام می‌دهد موجب یادگیری می‌شود.آن‌چه معلّم انجام می‌دهد موجب یادگیری می‌شود.
یادگیرنده منبع اصلی تحوّل خویش است.معلّم (یاددهنده) منبع اصلی تحوّل یادگیرنده است.
یادگیرنده بر اثر تأثیر خود بر محیط و واکنشی فعّال در برابر عمل محیط به پیشرفت دست می‌یابد.یادگیرنده بر اثر تأثیر پذیرفتن از محیط و واکنشی فعل‌پذیر در برابر عمل محیط، تغییر می‌یابد.
درون‌سازی مفاهیم، مستلزم فرایند توحید یافتگی عناصر جدید با ساخت‌های پیشین یادگیرنده و به وجود آمدن ساخت‌های تازه به وسیله‌ی یادگیرنده در تعامل با محیط است.فرایند دانش‌اندوزی عناصر جدید با مخازن پیشین است.
اکتساب شناخت به تحوّل وابسته است. هدایت فرایند یادگیری مهم است.اکتساب شناخت به یادگیری وابسته است. هدایت یادگیرندگان مهم است.
یادگیری، درونی کردن روح کلمات و جان واژگان است.یادگیری، حفظ کلمات و ذخیره‌ی کالبد واژگان است.

مطالب مرتبط

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
فهرست