بازخوانی سلبی تربیت طبیعی

folder_openبسته آموزشی
commentبدون دیدگاه

شاید بتوان ادعا کرد درصد عظیمی از فعالیت ها،طرح ها و اقداماتی که در سطح خانه و چه در سطح مدرسه و چه در سطح جامعه برای تربیت کودکان و نوجوانان صورت میگیرد اگر از آنها پرهیز شود به سلامت و هدایت متربیان و به سوی آنچه طبیعت و فطرتشان اقتضا میکند بیشتر کمک میشود.تربیت طبیعی،وادار کردن متربی به پذیرش اجباری برنامه ها و اقدامات از پیش تعیین شده نیست؛ تربیت طبیعی؛وابسته کردن یک رفتار فطری و طبیعی به منابع عاریه ای و تصنعی بیرون از طبیعت کودک نیست.تربیت طبیعی نسخه پیچی توصیه ها،روش ها و تکنیک های تربیتی از بیرون نیست؛تربیت طبیعی،پاسخ دادن مستقیم به پرسش ها و نیازهاو کنجکاوی های کودک نیست؛تربیت طبیعی؛تصمیم گیری و انتخاب مسیر برای متربی نیست؛تربیت طبیعی؛الگو دادن و نقش بازی های صوری نیست؛تربیت طبیعی؛القا و تلقین بیرونی حقیقت به متربی نیست؛تربیت طبیعی یدک کشیدن متربی در مسیر متعالی کمال مطلق نیست؛تربیت طبیعی؛سیراب کردن متربی از دانسته ها،اطلاعات،پاسخ ها و داده های از پیش تعیین شده نیست؛تربیت طبیعی؛دست کاری خود ساخته در شخصیت طبیعی کودک نیست؛تربیت طبیعی؛اندرز کردن و نصیحت کردن (بدون آمادگی روانی و عاطفی)متربی نیست؛تربیت طبیعی؛قرار دادن تصنعی متربی در مدار کمال نیست؛تربیت طبیعی؛واگذاری مطلق و بدون راهنما و مددیار کودک به طبیعت خویش نیست؛و نیز تربیت طبیعی،رها کردن کودک از قید و بند و مقررات و انضباط اجتماعی نیست.

شهید مطهری:(تربیت دو گونه است:یکی بیشتر درباره ی «ساختن» صدق میکند و در واقع «صنعت»بیشتر صدق میکند و این نوع تربیت،تربیتی است که در آنجا انسان مانند یک شئ فرض میشود که برای منظور یا منظورهایی ساخته میشود

صنعت عبارت است از :شئ یا اشیایی را تحت یک نوع پیراستن ها و آراستن ها قرار میدهند و میان آنها ارتباط برقرار میکنند.

استعداد های هیچ انسانی را از راه ترساندن،زدن و ارعاب و تهییج نمی توان پرورش داد.

نهج البلاغه:

– اِنَّ للقلوب شهوه و اقبالا و اِدبارا

– فاتواها من قبل شهوتها و اقبالا

– فِان القلب اذا اکره عمی

– اِنَّ هذهِ القلوب تملّ کما تمل الا بدان فاتبتغوا لها طرائف الحکمه.

در این حال دیگر فکرهای سنگین را به آن تحمیل نکنید.حکمت های طرفه و ظریف یعنی اعجاب انگیز،خوش حال کننده و ذوقیات و ادبیات و مانند آن ها را به آن عرضه کنید تا نشاط پیدا کند.

وقتی تربیت طبیعی پیروی گام به گام از رشد فرد را همچون قانون اساسی لازم الاتباع بپذیرد و از هرگونه پرورش کورکورانه و تحمیلی بپرهیزد،در معنای وسیع خود بکار رفته است.

باید در وهله اول نیازها،رغبت ها و قابلیت های طبیعی آنان را در سن و موقعیت و شرایطی که قرار دارند دریابیم و پس از آن پیام ها،توصیه ها،و اندرزهای تربیتی را به گونه ای دل نشین و با مشارکت فعال خود آنان مطرح سازیم.

یک برنامه یا پیام تربیتی،موقعی موثر واقع میشود و در نهاد و سازمان ذهنی و عاطفی کودک درونی میشود که با طبیعت او سنخیت داشته باشد.در واقع تربیت طبیعی معطوف به هدفهایی است که در طبیعت انسان ثبت و مقدر است.

اصیل ترین و مطمعن ترین معلم و مربی بشر،درون مایه های خود اوست.

از امام علی (ع) نقل است:فبعث الله رسله و واتر الیهم انبیائه لیستادوهم میثاق فطرته و یذکروهم منسی نعمته و یحتجوا علیهم بالتبلیغ و یثیروالهم دفائن العقول

این که گفته میشود تربیت هر فردی منحصر به خود اوست و هرکس بر اساس شاکله و طبیعت خویش باید تربیت شود و یا اینکه گفته میشود شخصیت هر فرد تمایز یافته و منحصر به فرد است و پدیده ای است که در یک فضای نامتعین و بی همتا شکل می گیرد،برخاسته از عمق و ژرفنای معنای «فطرت» است.در واقع «تربیت»هرکس باید متمایز از دیگری باشد و به دور از نسخه برداری و تقلید صورت گرفته.

لغت «فطرت»که در قران آمده است(فطره الله التی فطرالناس علیها؛سوره روم ؛آیه 30) از ماده ی فَطَر (ف.ط.ر)در غالب کلماتی چون «فطر هن» (انبیا ،56)،فاطرالسموات و الارض (انعام،14)و اذا السماء انفطرت (انفطار،1) به معنی خلق ،ابداع و شکافتن آمده است.

حدیث معروف رسول اکرم (ص): «کل مولدٍ یولد علی الفطره» «فابواه یهودانه او ینصرانه او یمجسانه.»

در این حدیث کلمه ی فطرت،به معنای الفطر «الابتدا و الاختراع» امده است.یعنی خلقت غیر تقلیدی،خلقت نو،شکافنده،منحصر به فرد،بدون کپی برداری و به دور از خلق و خوی کلیشه ای.

«امیل شارتیه» : «تربیت عبارت است از «فتح مداوم» فتح وجود خویشتن،فتح استعداد های بالقوه فتح قید و بند های اسارت زا و فتح عادت های شرطی ساز.»

در تربیت طبیعی، هیچ فرمول از پیش تعیین شده ای برای تربیت فرد به صورت مکانیکی و تزریقی وجود ندارد و روش های تربیتی در شرایط و موقعیت های ویژه ی تربیتی و در میدان تعاملی بین دو قطب سیال و پویای مربی و متربی حاصل میشود.

در تربیت طبیعی،تفاوتهای فردی نه تنها به منزله یک اصل طبیعی باید مد نظر قرار گیرد بلکه باید تلاش نمود تا این تفاوت ها بیش تر و پر رنگ تر شود.

در تربیت طبیعی،خود یابی،خود شناسی،خود باوری،و خود رهبری عناصر اصلی فرایند رشد و کمال خودانگیخته ی فرد محسوب میشود.

در این نوع تربیت:ارتباط مربی با متربی صمیمی و طبیعی است و از هرگونه تکلف،تصنع و تشریفات به دور است.

سقراط که خودرا مامای دانش شنوندگان خویش می نامد و مربی در حکم مامای حقیقت است.

اگر دانش آموز،مستعد دریافت پیام تربیتی ما نباشد و یا به مرحله ای از رشد برای پذیرش پیام نرسیده باشد،هرگونه اقدام تربیتی در این شرایط منجر به شکست است.

هر قدر که محیط کودک آماده تر باشد و شرایط و لوازم تربیت مستعد تر و طبیعی تر باشد،تربیت کودک پایدار تر و اصیل تر خواهد بود.

مطالب مرتبط

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
فهرست